امير عليامير علي، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

جوجه اردك زشت

پسر بامعرفت

1390/4/23 11:37
نویسنده : مامان
509 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مامان

دیشب می خواستیم برویم خونه مامان جون  تو هم ماشینی که روز تولد حضرت علی (ع) برات خریده بودیم٠(چون اسمت همنام حضرت علی است)برداشتی گفتی می خوام بدم به عمو محمد.من ممانعت کردم ولی بابایی گفت جلوی خساوتت را نگیرم حدس می زدم یه فکری داری بلا.قبلش بهم گفته بودی کلید درب کمد عمو گم شده و از ماشینهای عمو سراغ می گرفتی.(عمو محمد دانشجو هست و کلکسیونی از ماشینهای فلزی زیبا داره که به هیچ کس نمی دهد البته وقتی کوجولو بودی دو تا از آنها را به تو داد یکی را خراب کردی و یکی هم مشهد گم کردی)رفتی داخل اتاق عمو

امیر علی:عمو از ماشین من ه مراقبت کن تا من بزرگ شوم.

عمو:باشه.مواظبش هستم.

اما تو به همین راضی نشدی.:"بذارش داخل کمدت،آن کمدت هست همین حالا بذارش".ناقلا می خواستی ماشینها را ببینی.ما زدیم زیر خنده بس که شیطون هستی.خلاصه عمو ازت قول گرفت که بهانه نگیری و ماشینها را بهت نشان داد.کلی ذوق کردی.شب وقت خواب بالاخره توی دلت نذاشتی و گفتی می خوام ماشینم را با ماشین عمو عوض کنم ولی مامان من دوست ندارم هدیه ات را با کسی عوض کنی.

قربونت برم امروز صبح توی ماشین گفتم مامان ببخشید یادم رفت برات سس کچاب بخرم آخه کوکو داشتی با سس خیلی دوست داری میدونی چی گفتی "ببخشید نداره میدونی چرا چون من خیلی دوست دارم"قربونت برم من هم خیلی دوست دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)