عزيز مامان سلام.تقريبا" دو هفته پيش بود كه عمو بهم خبر داد بابا جون به رحمت خدا رفت. امير علي مامان باورت نميشه به زور دارم اين مطالب را مي نويسم فقط از اين بابت كه يه روز بخواني و بابا جونت را ياد كني.يادت باشه باباجونت مرد بزرگي بود.بابا جون دو هفته معده درد داشت خودش مي گفت،ولي تحمل ميكرد و ميگفت خوب مي شود هر چه مي گفتيم برويد دكتر ،گوش نمي داد.هميشه سر حال بود.پياده روي ميكرد ،وقتي از سركار مي آمد پياده مي آمد خونه،كوه مي رفت،غيبت نمي كرد ،بچه ها را دلداري مي داد با حسن نيت،نماز شب مي خواند،توي اوج گرما با اين سنش(65سال)روزه مي گرفت،خلاصه اينكه خيلي خوب بود ولي زود رفت و ناگهاني.مامان جون بابايي را شب مي برد دكتر ولي دكتر مي گويد معده ن...